آموختم که وقتی عاشقم عشق در ظاهرم نيز نمايان می شود.

آموختم که عشق مرکب حرکت است نه مقصد حرکت .

آموختم که هيچ کس در نظر ما کامل نيست تا زمانی که عاشقش شويم .

آموختم که اين عشق است که زخم ها را شفا ميدهد ، نه زمان .

آموختم که تنها کسی مرا شاد ميکند ، که بمن می گويد « تو مرا شاد کردی »

آموختم که گاهی مهربان بودن بسيار مهمتر از درست بودن است .

آموختم که مهم بودن خوبست ولی خوب بودن مهمتر است .

آموختم که هرگز نبايد به هديه ای که از طرف کودکی داده می شود « نه » گفت

آموختم که هميشه برای کسی که به هيچ عنوان قادر به کمکش نيستم ، دعا کنم .

آموختم که زندگی جديست ولی ما نياز به «دوستی» داريم که لحظه ای با او

از جدی بودن دور باشيم .

آموختم که تنها چيزی که يک شخص می خواهد فقط دستی است برای گرفتن

دست او و قلبی برای فهميدنش.

آموختم که زير پوست سخت همه افراد کسی وجود دارد که خوشحال شود

و دوست داشته باشد.

آموختم که خدا همه چيز را در يک روز نيافريد ، پس من چگونه می توانم همه چيز

را در يک روز بدست آورم .

آموختم که چشم پوشی از حقايق آنها را تغيير نمی دهد.

آموختم که وقتی با کسی روبرو می شويم ، انتظار لبخندی از سوی ما دارد.

آموختم که لبخند ارزانترين راهي است که می توان با آن نگاه را وسعت بخشيد .

آموختم که باد با چراغ خاموش کاری ندارد.

آموختم که به چيزی که دل ندارد نبايد دل بست .

آموختم که خوشبختی جستن آن است نه پيدا کردن آن .

و آموختم که قطره درياست ، اگر با درياست .

و آموختم که عشق،مهربانی،گذشت،صداقت وبلند نظری خصلت

                                                              انسانهای انسان است.



تاريخ : 18 / 4 / 1394برچسب:آموختم, | | نويسنده : ساده دل |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 37 صفحه بعد